نینی ناز ما

سیسمونی

امروز با مادرجون رفتیم سرویس چوب واسه اتاقت دیدیم گلم چقد خوشجل بودن.هر وقت مشخص بشه دختریاپسر بودنت مادرجونی واست میخره دوست دارم عزیز مامان ...
22 دی 1391

اولین یلدا با تو

این اولین یلدایی بود که با تو بودم عزیزم خیلی بهم خوش گذشت ولی یه سری مشکلاتی ذاریم گلم امیدارم به خیر بگذره وبتونیم همیشه با هم شاد باشیم خدا کنه رو تو تاثیر نزاره عزیز دلم دوست دارم تو وبلاگت همیشه از خوشی حرف بزنم که ناراحت نشی هیچوقت .دوست دارم تا همیشه عشق مامان ...
6 دی 1391

اولین مسافرت با تو

وای عشق مامی ٥شنبه با بابا انوش رفتیم شیراز خونه ی مادرجون نمیدونی چه حس خوبی بود وقتی با تو مسافرت میکردیم واقعا یه لذت خاصی داشت عاشقتم کوچولوی من.مادرجونو خاله خیلی خوشحال بودن خاله میگفت زودتر بیای که بره واست لباس بخره ...
20 آذر 1391

سرما خوردگی من

2 روزه حالم زیاد خوب نیس عزیز دلم گلوم درد میاد سرم درد میاد یکمم سرگیجه دارم امیدوارم این چیزا رو تو تاثیر نداشته باشه دیروز با اینکه حالم خوب نبود رفتم بیرون فقط لباس نینی دیدم چقد خوشگل بودن منتظر اون روزم که لباس واست بخرم عزیزم ...
14 آذر 1391

نگرانی

امروز با بابا انوش رفتیم دکتر واسه معاینه که ببینم چطوری وقتی رفتیم دکتر گفت هنوز واسه معاینه زوده باید 4 ماهت که شد بیای من چه میدونستم اخه اولین بچمی دیگه عزیزم  یکمم نگران بودم ...
11 آذر 1391

دوستت دارم

امروز همش به این فکر میکردم که کی میشه تو،تو دلم تکون بخوری که احساست کنم عزیزم اون روز خیلی روز قشنگی واسه من خواهد بود عروسکم.حالا نمیدونم چرا اسمتو گذاشتم عروسک شاید دختری اخه عروسک بیشتر به دختر میاد مهربونم هر چی که هستی و باشی دوستتتتت دارم و خواهم داشت ...
5 آذر 1391

مادر

سلام کوچولوی من امروز خیلی خوابم میومد تا ١٢ خوابیدم بعدشم که ناهارو حاضر کردم و کارای خونه رو انجام دادم اصلا باورم نمیشه که نینی دارمو یه مادرم یعنی میشه که نینیم بهم بگه مامان خیلی خوشحااااالم قربونت برم ...
4 آذر 1391

خوشحالی

وای عزیزم نمیدونی امروز منو بابا انوش چقد خوشحال بودیم رفتیم فروشگاه لباس نینیها رو دیدیم قند تو دلمون اب شد منتظر اون روزیم که تو بیای و بریم لباسای خوشمل واست بخلیم ...
3 آذر 1391
1